پویش اخلاقی

تربیت اخلاقی برای همه

پویش اخلاقی

تربیت اخلاقی برای همه

نگاهی اخلاقی به اجباری یا اختیاری کردن حجاب

پنجشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۳، ۱۰:۴۸ ب.ظ

دیدگاه‌های متعدد و مختلفی درباره اختیاری یا اجباری کردن حجاب به ویژه در مباحث فقهی مطرح شده است که این گفتار در صدد پرداختن به مباحث فقهی حجاب و حدود و ثغور آن نیست. از سوی دیگر مسئله مورد بحث در اینجا منحصر در قانون حجاب در جمهوری اسلامی ایران که طبعاً ناظر به احکام شیعی است می‌باشد و سایر ادیان و مذاهب و نیز دیگر کشورها از محل بحث خارج و نیازمند گفتگویی مجزا هستند. بُعد اخلاقی این مقوله از دریچه چندین پرسش قابل پیگیری است:

 الف. آیا نگاه به مقوله اجباری یا اختیاری کردن حجاب نگاهی غایت‌گروانه (teleological) است؟ یعنی اجباری یا اختیاری کردن حجاب و پوشیدگی ناظر به نتایجی که از آن مدنظر است مورد سنجش اخلاقی قرار می‌گیرد؟

 ب. آیا نگاه به اجباری یا اختیاری کردن حجاب در زمره نگاه‌های وظیفه‌گروانه (Deontological) دسته‌بندی می‌شود؟ بدین معنا که صرف‌نظر از نتایج و غایت آن، خود این عمل (اجباری یا اختیاری کردن) دارای خصایص و ویژگی‌هایی است که سبب خوبی یا بدی اخلاقی آن می‌شود.

ج. آیا نگاهی قراردادگرایانه (Contractualism) به این مقوله حاکم است؟ یعنی طبق توافق افراد با یکدیگر چه به صورت کلی و چه به صورت جزیی اجباری یا اختیاری کردن حجاب پذیرفته شده یا مورد قبول واقع نشده است و این توافق در اخلاقی کردن این مهم یگانه نقش را ایفا می‌کند.

د. آیا نگرشی مبتنی بر نظریه امر الهی ( theory of command divine) در اجباری یا اختیاری کردن حجاب مطرح است؟ بدین معنا که امر و دستور خداوند در این باره خوبی یا بدی این مقوله را از منظر اخلاقی مشخص می‌کند.

در تحلیل پرسش نخست می‌توان گفت که اصولاً قانون‌گذار در این باره باید نتایجی که فی نفسه مطلوب هستند را مدنظر گرفته و رسیدن به آنها را ملاک و معیار نهایی قرار دهد. در این صورت لازم است که عملکرد یکایک مخاطبان پوشیدگی در راستای رسیدن به آن نتایج یا به عبارت دقیق‌تر نتیجه باشد. اگر بر اساس شعارهای بنیادین انقلاب اسلامی و بر پایه فرهنگی خواندن این انقلاب از سوی متولیان اصلی نظام، غایت نهایی را تحقق آموزه‌های اسلامی و نهادینه کردن آن در جامعه که البته شاید تعبیر دیگری از سعادت بشری در فضای اسلامی باشد بدانیم، ممکن است با استناد به مستندات شرعی حجاب و پوشیدگی، اجباری کردن آن را (ناظر به مباحثی که درباره حدود و ثغور حجاب در فقه مطرح است) راهی برای رسیدن به این غایت انگاشته و بر اخلاقی بودن آن مهر تأیید بزنیم.

اما اگر قانون‌گذار به این نتیجه برسد که اجباری کردن حجاب منجر به غایت پیش‌گفته نمی‌شود دو حالت متصور است: یا اختیاری کردن حجاب غایت مورد نظر را به ارمغان می‌آورد که در این صورت باید اختیاری کردن حجاب را اخلاقی قلمداد نمود و یا اینکه قانون‌گذار برای مقوله حجاب و اختیاری یا اجباری کردن آن هیچ نقش وسیله‌ای برای نیل به هدف نهایی قائل نیست در اینجا حکم به غیراخلاقی بودن این مقوله باید نمود. اگر به فقه به عنوان اوامر و نواهی مولایی که عقلاً حکم به موارد لغو نمی‌کند بنگریم و از دیگر سو این اوامر و نواهی را تابع مصالح و مفاسد واقعیه در احکام بدانیم، فرض اینکه بخشی از این احکام برای نهادینه شدن مجموعی‌شان به عنوان غایتی اخلاقی، کارایی ندارند نادرست به نظر می‌رسد. شایان توجه است که رابطه اخلاق و فقه مبحثی گسترده است که از حوصله این نوشتار اشارتی خارج می‌باشد.

تحلیل پرسش دوم  نیز در بررسی ویژگی‌ها و خصایص هر کدام از اجباری کردن یا اختیاری نمودن حجاب نهفته است. از طرفی متصدیان امر می‌توانند ادعا کنند که اجباری کردن حجاب به دلیل عدم ضدیت آن با عقل عملی یا به دلیل امر پروردگار یا به هر دلیلی دیگر یک خوب اخلاقی است و سوای نتایج مثبت و منفی‌ای که به بار می‌آورد باید بر آن گردن نهاد و آن را اخلاقی تلقی کرد. از دیگر سو می‌توانند ادعا کنند که هیچ ویژگی خوب‌سازی در اجباری کردن حجاب نهفته نیست و اختیاری کردن آن همخوان با عقل عملی یا فرامین پروردگار یا سایر دلایل است و اخلاقی بودن آن جدای از نتایج مثبت و منفی آن اثبات می‌شود.

پرسش سوم هم از زاویه توافقات افراد مورد بررسی قرار می‌گیرد. اگر توافقی برای اجباری کردن حجاب رخ داده باشد و لو توافقی کلی نظیر آنچه که هابز و جان لاک و روسو گفته‌اند. این متفکران برآن بودند خود مردم با اراده خویش و به منظور تامین مصالح فردی و اجتماعیشان زنجیر حکومت یا به تعبیر هابز «لویاتان» را به دست و پای خود بسته‌اند. بنابراین اجباری کردن حجاب از سوی حکومت منتخب مردم کاملاً اخلاقی است. اختیاری کردن هم اگر مورد توافق جزئی یا کلی قرار گیرد در زمره اخلاقیات خواهد بود.

اما پرسش چهارم برخاسته از اخلاق دینی و البته با نگاهی وظیفه‌محور مطرح شده است. طبق این نگاه، اجباری کردن یا اختیاری نمودن حجاب از نظر اخلاقی بستگی به دستورات الهی در این باره دارد. از این‌رو ضروری است که دستور الهی را در این باره که در بحث ما در منابع تفکر شیعی قابل پی‌جویی است شناخت و مشاهده کرد که آیا دستورات به حجاب در منابع تفکراتی شیعه بر اجباری بودن حجاب حمل می‌شوند و اوامر موجود در آنها وجوب را می‌رسانند یا با توجه به قرائن و شواهد از وجوب انصراف داشته و حاکی موارد دیگری چون استحباب و اباحه هستند.   

در آخر ذکر این نکته ضروری است که این نوشتار تنها طرح مسئله برای بحثی پر دامنه است و نفیاً یا اثباتاً  ادعایی ندارد. امیدوارم که دوستان بزرگوار با ارائه نظرات خود در تکمیل این بحث مشارکت کرده و بر غنای مطالب بیفزایند.

نظرات  (۴)

امیدواریم حلش هم بیاد
حجاب اجباری از هیچ جهتی قابل توجیه نیست و حاصل یک افراط و تندروی است و ضروری است اصلاح گردد.
پاسخ:
با سلام و تشکر از بذل عنایت حضرت عالی به مطالب ارائه شده

شایان توجه است که نوشتار حاضر ناظر به قانون گذاری در مقوله حجاب است که هر چند می توان در آن از خود اجباری یا اختیاری بودن حجاب سخن گفت اما طبیعتاً بحث اصلی نخواهد بود. ضمن اینکه فارغ از مباحث فقهی اتخاذ نظر اخلاقی افراد درباره اختیاری یا اجباری بودن (نه کردن) حجاب باعث تفاوت می شود و نمی توان به راحتی حجاب اجباری را از هر جهت غیرقابل توجیه خواند.
الف - در نگاه غایت گرایانه به نظر من حجاب اختیاری سود مند خواهد بود زیرا اگر اجبار باشد یک نفرت و زدگی در فرد ایجاد می شود و او اصلا در فکر فوائدش نخواهد بود و با دید تحمیلی به آن نگاه خواهد کرد .
ب - در حجاب اجباری قانون و وظیفه ای که بر دوش بانوان گذاشته می شود آیا این پذیرش در بانوان ایجاد می کند خوب است ولی مسلم در بخش از بانوان این پذیرش وجود ندارد
ج-هفتاد ملیون جمعیت یعنی هفتاد ملیون طرز تفکر حجاب مثل قوانین راهنمایی رانندگی نیست که سریعا نیاز به توافق وقانون عمومی باشد
د - از دید قانون الهی اجبار به حجاب با چالش های جدی روبرو است آیا ما بین فقها اجماع وجود دارد که پوشش سر و گردن در حجاب لازم است ظاهرا چنین اجماعی وجود ندارد. چالش بعدی این است که سیره نبوی اجبار به حجاب سازگار نیست متون دینی و تاریخی اشاره به بی حجابی برخی بانوان در آن دوره داردرند 
پاسخ:
ضمن تشکر از توجه و پیگیری شما دوست عزیز
قطعاً مباحث مطرح شده به پویایی و تکمیل این بحث جدی و چالشی کمک خواهد کرد از این رو از شما بی نهایت سپاسگزاریم.

درباره الف. ابتدا باید مشخص شود که غایت در این باره چیست؟ پس از مشخص شدن غایت دیگر راه های رسیدن به آن مهم نمی باشد و آنچه از نگاه غایت گرا مهم است رسیدن به آن غایت مدنظر است. البته تعبیر شما بر این دلالت می کند که حجاب اختیاری است که ما را به غایت می رساند ولی باید آن غایت مشخص شود لذا خوب است که بفرمایید غایت از نظر شما چیست؟

درباره ب. در نگاه وظیفه گروانه نکته اساسی این است که فرد اخلاقی وظیفه ای برای خود ترسیم می کند و فارغ از نتایج، آن را مرتکب می شود. منشأ وظیفه می تواند امر الهی باشد یا امر مطلق کانت و ... و بحث بر دوش گذاری وظایفی مثل حجاب از سوی قانون گذار مطرح است لذا اگر قانون گذار با نگاه وظیفه گروانه، وظیفه خود را در اجباری کردن حجاب بداند عملش اخلاقی است و اگر در اختیاری کردن حجاب بداند عمل اخلایقش اختیاری اعلام کردن حجاب است. بنابراین مخاطبان اخلاقی هم اگر وظیفه گرا باشند باید همین منوال را طی کرده و وظیفه خود را که برخاسته از امر الهی یا عقل عملی یا دیگر موارد است معین کنند که البته از حیطه بحث ما که درباره قانون گذاری درباره حجاب می باشد خارج است.

درباره ج. در متن اصلی هم بیان شده است که توافق یا کلی است یا جزئی و طبق گفته هابز و لاک و روسو تن دادن و پذیرش یک نظام حاکمیتی، پذیرش همه قوانین آن است و اگر قائل به قراردادگرایی باشیم عمل بر طبق آن قوانین اخلاقی و تمرد از آن خلاف اخلاق است. موردی که شما فرمودید نقد اصل قراردادگرایی می تواند تلقی شود و به عبارت علمی ایرادی مبنایی است نه بنایی در حالی که ما در این قسمت فرض را بر پذیرش نگاه قراردادگرایانه قرار دادیم.

درباره د. تعیین حدود و ثغور حجاب از دیدگاه فقهی اشاره به تتبع کامل و مباحث استدلالی فراوانی دارد که در ابتدا هم عرض کردیم که قصد ما تنها نگاه اخلاقی است هر چند که در نگاه مبتنی بر امر الهی بحث فقهی لابد است. اما توجه به این نکات در  نظریه امر الهی درباره اجباری یا اختیاری کردن حجاب خالی از حکمت نیست: یک اینکه ملاک اثبات نظریه فقهی در حجاب اجماع نیست و اجماع یکی از منابع استنباط است و در احکام مبتنی بر اجماع در فقه بسیار کم می باشند. دوم اینکه اخلتاف فقها در جزئیات حجاب است نه اصل حجاب و همه فقها بالاجماع (اجماع در دیدگاه مشهور علما) اصل حجاب را قبول دارند و بر آن حکم کرده اند. سوم اینکه از نظر تاریخی جدای از اختلاف نقل های تاریخی درباره سیره نبوی، استناد به سیره نبوی که ابتدای تشکیل حکومت اسلامی بوده است مورد اختلاف بسیاری از محققان قرار گرفته است.


اما نکاتی که ذکر فرمودید نشانگر اطلاعات مناسب حضرت عالی است که بسیار قابل تحسین است. در آخر این مسئله کلی را بیان می کنم که بحث اختیاری یا اجباری بودن و کردن حجاب مبتنی بر مبناهای کلی تری نظیر قائل بودن به اصل تشکیل حکومت اسلامی است و باید تفاوتی روشن بین قائلان حکومت اسلامی و مخالفان تشکیل آن که قاعدتاً معتقد به تشکیل حکومت سکولار هستند را جستجو کرد و بیان نمود. آیا با آزادسازی بسیاری از مسائل نظیر اختیار در حجاب، اختیار در نخوردن شراب، اختیار در حفظ عفت و ... و طبعاً عدم نصب هیچ قانونی اسلامی برای آنها ، وجه مایز و جدا کننده حکومت مبتنی بر اسلام و غیر مبتنی برآن چیست؟ چون صرف نصب قوانین درباره مثالهای مذکور و دیگر مصادیق که نمی تواند وجه جداساز باشد چون حکومت های سکولار هم در این باره قوانینی دارند. البته بحث در این باره فراوان است

با تشکر و سپاس
 در عصر اانفجار اطلاعات و دهکده جهانی سقوط رزش های ا خلاقی و دینی می تواند برای بقای جامعه انسانی بسی خطرناک و حتی هلاک کننده و از بین برنده باشد ضروری است انسان ها فکر جهانی داشته و برای بقای این ارزش ها در کل جهان فکر کنند که مسلما اجبار کارساز نخواهد بود . 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی